خدایا یاریم کن/ که تویی تنها یاری دهنده......
اصلا دلم نمیخواد از چیزای بد بنویسم اما شاید یه روزی خاطره شد روز 5 تیر یعنی چند روز پیش قرار بود یه کم خونه رو تمیز کنم چون بعد ظهرش مهمون داشتم اما همین که از خواب بیدار شدم به خاطر اتفاقی که افتادمجبور شدم برم مرکز سونوگرافی اونجا خیلی شلوغ بود اما منشی نیم ساعت بعد منو فرستاد داخل یه کمی هم اونجا منتظر موندم اما خیلی ترسیده بود که خدای نکرده اتفاقی برای شما نیفتاده باشه دلم میخواست با صدای بلند گریه کنم اما جواب سونوکه اماده شد یه کم جفت پایین بودو دکتر گفت احتمالا اتفاقی که افتاد به خاطر همین جفت پایین بود فرداش جواب سونو رو بردم به دکتر فرجی نشون دادم ایشون فرمودن رانندگی و پیاده روی برام ممنوع و یه استراحت نیمه مطلق دادن خوبه بدونی من حاضرم تو این مدت باقیمونده قید همم چیز و بزنم تا شما انشاالله سر موقع دنیا بیای راستی دکتر برا ی کمک به تنفس شما امپول بتا دادن تا اگه خدای نکرده زودتر دنیا اومدی ......................وای اصلا طاقت ندارم بقیه اش بنویسم از همه دوستای خوبم میخوام که برام دعا کنن تا
این یه مدت هم به خیری بگذره مثل جانان کوچولو که 2ماه و نیمه است ودختر دخترخاله هستش و اون روز بعدظهر با مامانش اومد اینجا و کلی بهمون دلداری داد.................