جشن اومدنت
بهترینم نمیدونم از کجا شروع کنم بزار از روزی بگم که رفتم سونو و عکس خوشکلتو تو منیتور دیدم وقتی از اتاق اومدم بیرون به مامانی که همرام بود گفتم نی نی شبیه پسرا بود اما اون باورش نشد گفتم نی نی من یه پسر کاکل زری شک ندارم چون قیافیه خوشکلت خیلی شبیه پسرا بود تا اینکه 8 اردیبهشت یعنی تقریبا یک ماه پیش رفتم تا مطمعن شدم یه پسر کاکل زری دارم اما ایندفعه به بابا نگفتم حتی به مادر جونم نگفتم که قرار جنسیت نی نی معلوم بشه همش بهشون میگفتم حالا زود اون روز خیلی استرس داشتم حدود 3 ساعت نشستم تا نوبتم شد اما ایندفعه اصلا به صورتت نگاه نکردم فقط میخواستم از سلامت و جنسیت نی نیم بدونم وقتی فهمیدم انگار تموم دنیا رو بهم داده بودن برگشتنی اشک تو چشمم جمع شده بود اصلا حواسم به رانندگی نبود یه گوشه پارک کردم و به مامانی زنگ زدم اون کلی خوشحال شدو گفت این اسم خوشکلی رو که خودم انتخاب کردم اصلا عوض نکنم بعدام یه کیک خوشکل خریدم اومدم خونه من و بابایی یه جشن 2 نفره گرفتیمهورا هورا.......