امیرحسین

امیرحسین و. ساینا جون دخترخاله پسرخاله دوست داشتنی تفریحات پدروپسری... روزهای سخت از شیر گرفتن که بیشتردوروبرت شلوغ میکردیم یا می رفتیم بیرون.. ...

سلاااااااامممممم گل پسرم اینم عکسای این روزها........ عکس بالا جنگل شفارود... امیرحسین در سیرک عجایب سالگرد ازدواج مامانی و بابایی خونه مادر جون...... تولد بابایی تو تیرماه لب دریا امیرحسین.... یه نهار خوشمزه رستوران تک..... اما بازم پارک کودک لاله که بیشتر جمعه ها صبح میریم تا تو با کفترها که عاشق شونی بازی کنی اما وقتی امیرحسین واسه کفتراگندم می ریزه... اما یه نهار خوشمزه مهمون پدرجووون ظهر دیروز..... ...

  گل پسر مامان عکسای بالا مربوط میشه به بوستان آسیاب که یه روز با پدر جوون اینا رفته بودیم همینطور پارک کشاورز که میثاق اینا با ما بودن.....راستی گل پسرم تو این ماه رمضان کنار بابا نماز می خونی و دعا میکنی امیدوارم ایمانی تو وجودت پرورش پیدا کنه که خوبیهای جهان هستی رو باور کنی همچنین تواناییهای خودت رو از خدای بزرگ میخوام تو این مسیر سخت والبته زیبای تربیت کمکم کنه .......امین امیرحسین در حال خوندن نماز ...

سلام بهونه قشنگ من برای زندگی وقتی پسر گلم حموم میکنه دیگه دوست نداره از حموم بیاد بیرون.... ...

سلام گل پسر م خیلی دوستت دارم نازنینم......   این روزها یه کم بدحالی مامان جون انگارانفلونزای من گرفتی بمیرم برات که اصلا دوست نداری بزاریمت زمین البته منم خیلی بی حالم اما به خاطر شما درد خودم فراموش کردم انشالله هرچی زودترجفتمون خوب میشیم همش دست وپات نشون میدی و میگی دررررد..دد. اما وقتی هوس نوزادی میکنی... راستی عاشق پرنده هایی تو موبایلم دنبال عکس‌هاشون میگردی و میگی پر پر ...پرپر ...

لبخندتوخلاصه خوبیهاست. لختی بخند. خنده گل زیباست ...

سلام گل پسر مامان 20 ماهگیت مبارک بهترینم                                البته  فرداهم 7خرداد تولد 2سالگی وبلاگ شماست مبارک باشه گل پسر*** امیدوارم تو همیشه سرزنده ونی نی وبلاگ همیشه پاینده باشه امیرحسین تو پارک جنگلی آستانه که دیروز با پدر جوون اینا رفته بودیم مامان بابا گل پسر خداروشکر که پدر جون مهربون حالش بهتر شد و با ما اومد زیارت حرم مطهر آستانه خدا جوون ممنونم ....ممنونم... ...

اماعکس اول  که مال چند وقت پیش تو پارک درودونه هاکه با ساینا جوون رفتیم وعکسش برات نذاشته بودم گل پسر مامان پنج شنبه این هفته خیلی لجبازی و بیقراری میکردی احتمالا به خاطر دندونای کامت بود که داره در میاد مامان جون دندونات یه کمی اذیتت کرد اما اینجوری لااقل کمتر سیاه میشه از خوردن قطره اهن یعنی فعلا هرچی دیرتر در بیاد بهتر برا همینم  غروبش بردمت بیرون و اتفاقی از پارک لاله سر دراوردیم که خودم بچهگیم توش بازی میکردم و خاطره های خیلی خوبی ازش دارم اما خیلی باز سازی شده و برای سن بچه های کوچکتر درست شده زمینش سنگفرش و تاب وسرسره ش حفاظ داره و بچه گونست اما پسر مامان تا حالا که زمستون بود خیلی نذاشته بودمت که تو بیرون ا...

سلام شاه پسر ما مان تعطیلات دوباره شروع شدو من وشما میتونیم کلی کنار هم باشیم   اما از اتفاقای این چند وقت که نیومدم این بود که پدر جون حالشون بد شد و روزهای سختی رو گذروندیم حتی یه شب تو هم مجبور شدی با من توی بیمارستان بمونی تا اینکه عمل قلب باز شد الا ن خداروشکر یه کمی بهتر شدن الهی همیشه سایت بالا سرمون باشه بازم برای سلامتیتون دعا میکنیم اما بریم سراغ اتفاقای خوب که انشالله همیشه بیوفته اولیش اینکه یه روز که با با کلا تعطیلی داشت با هم رفتیم بام سبز لاهیجان و تو را هم شهر زیارتی استانه اشرفیه یه روز خوب دیگه با خاله و میثاق جون تو پارک بادی ...

سلام بهترین مامان  فرا رسیدن دومین بهار زندگیت مبارک باشه عشق همیشگی من  امسال به خاطر شیرین کاریهای شما گل پسرم هفت سین کوچیکتری روی میز گذاشتم اما سلامتی شما و بابا مرتضی زیباترین سین هفت سینمون بود اما تو وبابا در کنار هفت سین رستوران کی .اف.سی که دوم فروردین  با پدر جوون اینانهارو اونجا خوردیم الان تو دقیقا یه سال ونیمت به غیراز بعضی شیطنتهای خاص این سن به نظر همه خیلی آروم وخوبی اما بعضی کلماتی که نوک زبانی میگی (مامان .بابا.داغ .به به .جیزا.پاودست مم .دد به عصای پدر جونم میگی عتا .عییینک )با یه عالم شیرین کاری قشنگ خیلی راحت از پله خونمون بالا و پایین میری و عاشق بازی کردن  تو اتاق خودتی ا...