من يه مامانم ....... خيلي وقته كه ديگه لباساي قبلم اندازم نيست اما......ازينكه ميبينم فرزندم روز به روز بزرگ تر میشه حس خيلي خوبي دارم. چاق شدم و اندامم ديگه مثه قبل نيست.... خيلي وقته كه براي خودم وقت زيادي ندارم ....اما ازينكه تمام وقتم صرف رسيدگي به فرزندم ميشه يه جور خاصي خوشحالم خيلي وقته كه نتونستم غذامو تا گرمه و لذت داره تا اخرش بخورم......اما وقتي به سلامتی فرزندم فکر میکنم سیر میشم خيلي وقته....... خيلي وقته...... خيلي وقته........ همه ي اين خيلي وقته ها رابا يك لبخند كودكم عوض نميكنم دلم ضعف میرود برای دنیای مادری دنیایی که متعلق به خودت نیستی همه جا حضور کسی را احساس میکنی که آنقدر کوچک است که دستهای تو هدایتش میکند مادری را ...