امیرحسینامیرحسین، تا این لحظه: 8 سال و 6 ماه و 4 روز سن داره

امیرحسین

8 ماهگی و تولد وبلاگ

نازنینم امروز 7 خرداد تولد 1 سالگی وبلاگ شماست  از نی نی وبلاگ بسیار ممنونم که این دفترچه خاطرات در اختیار ما قرار داده تا هوای عاشقی با شما فرشته های کوچیک برای مامانا  ثبت بشه پسر گلم  بعد تولد شما گاهی کم وقت کردم بیام و بنویسم اما شکر خدا این دفترچه کوچیک خاطراتت تا امروزپر شد امیر حسین عزیزم امروز که شماوارد 9 ماهگی شدی و من دارم این روزرو مینویسم حس قشنگ با تو بودن تو این 8 ماه رو نفس میکشم و از خدای بزرگ به خاطر همه چیز ممنونم...............   ...
7 خرداد 1395

این روزها

پسرگلم خداروشکر امسال مدرسه هم تموم شد و من و شما 4 ماه با همیم من از مهر امسال چون مرخصیم فقط یک ماه بود میتر سیدم از اینکه چون شما خیلی کوچیکی یا به هر دلیل دیگه نتونم برم سر کار اما به لطف خدا و کمکهای مادر جون مهربونت امسال به سلامتی تموم شد و این روزها من و شما همیشه با همیم   ...
1 خرداد 1395

بدون عنوان

سال نو مبارک امسال جمع سه نفره ما یه حال و هوای دیگه ای داشت   من و بابا از اینکه پیشمونی خدای بزرگ شکر میکنیم صدسال به این سالها بهترینم ...
11 ارديبهشت 1395

آخرین روزهای سال 94

پسر گلم آخرین روزهای سال 94 خیلی آقاو خوش اخلاق شدی فقط یه کمی انگار دندونت درد میکنه گاهی یه کوچولو بیقراری میکنی دیگه 6 ماهگی شما داره تموم میشه من از امروز که چهارشنبه سوری تا آخر عید نوروز تعطیلم مطمعنم که روزهای خوبی در کنارت داریم     ...
25 اسفند 1394

دندونی جانان کوچولو

اما اینم عکسهای جشن  دندونی دختر خاله جانان  که قبل 4 ماهگی شما بود اما اون موقع فرصت نکردم بزارمشون  ​اما عکس اول شما با تاج دندون که به کوچولوها داده بود....   دختر خاله ساینا تو جشن دندونی دست خاله مهسا که اونقدر زحمت کشیده بود دردنکنه  ...
15 بهمن 1394

بدون عنوان

4 ماهگی مبارک بهترینم واکسن 4 ماهگیت و وقتی میزدیم برف قشنگی میومد اما به خاطر سرما مجبور شدم از پشت شیشه ما شین ازت عکس بگیرم  الهی که  اولین برف زمستونیت سراسر سلامتی با شه برات........... ...
15 بهمن 1394

جشن شادباش

سلام پسر گل مامان 4 دی ماه یعنی دیروز من و با با تصمیم گرفتیم به مناسبت ختنه سوران و جشن اومدنت که اون موقع به ایام محرم و صفر برخورده بود و نتونسته بودیم جشن بگیریم تو رستوران معلم فرهنگ یه جشن حسابی بگیریم و  همه رو دعوت کنیم قربونت برم که با تموم کارایی که کردیم بازم بیدار نشدی و بیشتر جشن و خواب بودی همین الان صدات از پایین اومد وقت شیر خوردن شماست  من فعلا میرم و وقتی برگشتم بقیه عکسها رو میزارم   تم باب اسفنجی جشن اینبارت با تم باب اسفنجی تزیین شده بود اما اینم عکس گیفتهای تولدت که به کوچولوها دادیم میزشام قربونت برم که با همه مهمونات عکس گرفتی اما ...
5 دی 1394
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به امیرحسین می باشد